
اگر داغ رسم قدیم شقایق نبود،اگر دفتر خاطرات طراوت پر از ردپای دقایق نبود
اگر ذهن آیینه خالی نبود،اگر عادت عابران بی خیالی نبود
اگر رد پای نگاه تو را،باد و باران از این کوچه ها آب و جارو نمی کرد...
اگرقلک کودکی لحظه ها را پس انداز میکرد
اگر آسمان سفره هفت رنگ دلش را برای کسی باز میکرد و میشد به رسم امانت گلی را به دست زمین بسپریم...
اگر حرفهای دلم بی اگر بود،اگر فرصت چشم من بیشتر بود
اگر میتوانستم از خاک،یک دسته لبخند پرپر بچینم
تو را میتوانستم،ای دوست،از دور یک بار دیگر ببینم
|